یک وقت خالی برای خودم

10.22081/poopak.2023.74481

یک وقت خالی برای خودم

کلیدواژه‌ها


گزارش اوقات فراغت

یک وقت خالی برای خودم

اکرم الف‌خانی

لحظه‌هایی که وقت آزاد دارید، دوست دارید چه کاری انجام دهید؟

ماهان زند: دوست دارم کتاب بخوانم؛ چون حس می‌کنم یک نفر دارد با من حرف می‌زند.

پرهام قسمتی: با رفتن به کانون پرورش فکری واقعاً سرگرم می‌شوم. کلاس‌های ادبی و سفال دوست دارم به خصوص وقتی می‌توانی یک شخصیت خلق کنی و این‌که دوست دارم با بچه‌ها بازی کنم؛ چون دنبال هیجان هستم.

سید محمدطاها سجادی: دوست دارم کتاب‌های علمی بخوانم؛ چون خیلی باحال است. با چیزهای جدید و شگفت‌انگیز آشنا می‌شوم.

سید امیرمهدی سجادی: دوست دارم نقاشی بکشم؛ چون طبیعت را با رنگ‌ها بیش‌تر حس می‌کنم.

محمدامین ایمانی: بیش‌تر وقت‌ها با گوشی مشغول هستم و کتاب‌های الکترونیک را نگاه می‌کنم. برنامه‌های مستند را دنبال می‌کنم؛ چون یک جور دیگری درباره‌ی موضوعات حرف می‌زند که توی فیلم و برنامه‌ها نیست.

 

جای خالی چه فعالیت‌هایی را خالی می‌بینید؛ یا فعالیتی هست که امکان استفاده از آن را نداشته باشید؟

ماهان: من دوست دارم پایم به توپی برسد که در جام جهانی بوده و در جایی مثل چمن آزادی بازی کنم؛ اما توی کوچه‌ی‌مان هر وقت می‌خواهیم بازی کنیم پیرمرد و مردهای محله می‌آیند بساط ما را جمع می‌کنند و توی ذوق ما می‌زنند. چمن بازی هم که درشهرمان یا کم است یا دور است یا هزینه‌ی آن‌ها زیاد است.

پرهام: اصلاً در مدرسه‌ی‌مان امکانات نیست، یک توپ سالم توی مدرسه نیست. یا پنچره یا بادخورش کم است.

محمد طاها: تازه تور دروازه‌ها هم توی مدرسه‌ی‌مان همیشه پاره است. اصلاً اسمش را نمی‌شود دروازه‌ی فوتبال گذاشت.

 

چه زمان‌هایی را می‌توان اسمش را اوقات فراغت گذاشت؟

امیرمهدی:‌ لحظه‌هایی که کاری را دوست داری انجام بدهی.

محمد طاها: من نمی‌دانم.

ماهان: وقت‌های خالی برای خودمان، برای انجام کارهایی که دوست داریم.

پرهام: من حس می‌کنم حضور در طبیعت معنی ایام فراغت را دارد.

امیرمحمد: سفر رفتن و بازی.

محمدامین: وقت‌هایی که اضافه می‌آید به نظرم اوقات فراغت است. همیشه هم اوقات فراغت تابستان نیست. یک بعدازظهر که بتوانم استراحت کنم یا همان یک ربع زنگ تفریح یا هر وقت خالی‌ای که من می‌توانم از آن استفاده کنم، ایام فراغت است.

 

 از زمان ایام فراغت خود بگویید. هر کدام از شما چه‌قدر ایام فراغت دارید؟

محمدامین: فقط در زمان امتحانات ایام فراغت خیلی کم است. آن لحظه من نیازهای روحی دارم برای آرامش و یک نفس تازه؛ اما فقط باید درس بخوانیم.

امیرمحمد: ایام فراغت نباید همه‌اش در تابستان باشد. باور کنید مخ من زمان مدرسه از بس استراحت نمی‌کند تعطیل می‌شود. اصلاً ذهنم کار نمی‌کند که بخواهم درس‌هایم را بخوانم و بفهمم.

ماهان: ایام فراغت همه‌اش را که یک‌جا نباید بگذارند، زمان را باید تقسیم کنند.

 

چه زمانی احساس می‌کنید ایام فراغت‌تان تلف شده است؟

پرهام: من باز هم به مدرسه اشاره می‌کنم، مثلاً توی زنگ تفریح ما می‌خواهیم برای خودمان باشیم؛ در یک حیاط کوچک 400 تا دانش آموز با صدای زیاد می‌ریزند بیرون. نمی‌توانی یک صحبت ساده و صمیمی با دوستت داشته باشی. احساس می‌کنم همان یک ربع برای من تلف می‌شود.

محمدامین: آخ آخ... امان از این زنگ تفریح! من که می‌روم یک گوشه می‌نشینم، حتی وسیله‌ی بازی درست و حسابی نداریم که بازی کنیم، حتی می‌شود یک اتاق بازی فکری هم داشته باشیم. من هم واقعاً حس می‌کنم با این شرایط ایام فراغتم هدر می‌رود.

محمد طاها: یک نقاشی زمینی، یک لی‌لی بازی ساده هم می‌تواند حال‌مان را خوب کند. همین چیزهای ساده هم وجود ندارد.

ماهان: تازه برای یک دویدن و دنبال بازی توی حیاط تند تند تذکر می‌دهند یا از بلندگو داد می‌زنند فلانی بیا دفتر!

 

فکر می کنید مشکلات ایام فراغت چه چیزهایی هستند؟

محمدطاها: فعالیت‌ها! مثلاً من دوست دارم از کوه بروم بالا؛ اما اصلاً جایی که برای کوه‌نوردی باشد نمی‌شناسم یا اطلاع‌رسانی درباره‌ی این موضوع را در جایی نمی‌بینم.

امیرمهدی: مثلاً شهر ما باغ وحش ندارد. دلم خیلی می‌خواهد پلنگ و خرس ببینم. اصلاً مکان دیدنی نداریم یا خانواده حوصله‌ی مسافرت ندارند. اصلاً برای مسافرت برنامه‌ای در ذهن‌شان نیست که حداقل من خرس و پلنگ‌ها در باغ وحش شهر دیگری ببینم.

محمدامین: من خیلی درباره‌ی رانندگی برای کودکان فکر می‌کنم. دوست دارم یک ماشین‌هایی باشد که از همین سن کم رانندگی را یاد بگیریم، نه وقتی که 18 ساله می‌شویم. اصلاً در کل فعالیت‌ها سطح‌شان پایین است بهتر است کمی پیشرفته‌تر بشود.

 

در ایام فراغت چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید که برای آینده‌ی‌تان برنامه‌ریزی کرده‌اید؟

ماهان: من پیش عمویم می‌روم تا نصب کولر گازی را یاد بگیرم، حتی شستن آن را هم یاد گرفته‌ام. عمویم هم پول خوبی به من می‌دهد.

محمدطاها: من با عمویم صبح‌ها به کفاشی می‌روم. چسباندن کفی را خوب بلدم انجام بدهم.

محمدامین: من تابستان پیش پدرم در بنگاه املاک مشغول می‌شوم، حتی مشتری را راهنمایی می‌کنم. پدرم فوت و فن‌های خوبی به من یاد داده است.

امیرمحمد: من تجربه‌ی فروختن ماهی را نزدیک عید پیش برادرم و برنج فروشی را دارم، خیلی حال و هوای خوبی دارد.

 

در پایان گفت‌وگوی خوب‌مان هم، نام فعالیت‌هایی که دوست دارید در ایام فراغت بیش‌تر ببینید، بگویید.

محمدامین: اسکی روی یخ و قایق‌رانی که در شهر ما نیست.

پرهام: امکانات مدرسه غیرانتفاعی را هم برای مدرسه‌ی دولتی در نظر بگیرند، مثل سالن ورزش، عینک‌های دو بعدی و سه بعدی را هم برای خیلی از فعالیت‌ها می‌توانند در نظر بگیرند.

ماهان: یا حتی درست کردن آزمایشگاه‌ها که خاک خورده‌اند و تلسکوپ‌های قدیمی دارد.

CAPTCHA Image