دوستانه
به من گوش بده
مهدیس حسینی
کارشناش روانشناس بالینی
امروز سر کلاس درس، مهتاب اصلاً به حرفهای خانم معلم گوش نمیکرد و تمام مدت مشغول حرف زدن با ستایش در مورد فیلمی بود که به تازگی از تلویزیون پخش شده بود. خانم معلم گفت: «بچهها امتحان شما 10 نمره دارد. برای امتحان حتماً درس سه و چهار و پنج را بخوانید.» کلاس تمام شد و زنگ مدرسه خورد. مهتاب بدو بدو به سمت خانه رفت تا زودتر به تماشای دوبارهی فیلم تلویزیونیاش بنشیند. بعد از دیدن فیلم هم درس یک و دو و سه را برای امتحان فردا خواند.
روز بعد سر جلسهی امتحان مهتاب اصلاً نتوانست به سؤالهای درست جواب بدهد. بعد از امتحان او به سراغ معلم رفت و گفت: «اجازه، من نمیدانستم که باید کدام درسها را بخوانم.» خانم معلم به مهتاب توجهی نکرد و او را نادیده گرفت.
مهتاب دوباره حرفش را تکرار کرد.
خانم معلم از کلاس بیرون رفت. مهتاب به دنبال او دوید و گفت: «لطفاً گوش کنید!» با شما هستم. خانم معلم ایستاد و گفت: «بله مهتاب، چیزی میخواستی بگویی.»
مهتاب گفت: «اجازه خانم، من نمیدانستم باید این درسها را بخوانم.»
خانم معلم گفت: «دیروز سر کلاس من توضیح دادم که از کجا امتحان میگیرم.»
مهتاب گفت: «اجازه؛ اما من نشنیدم.»
خانم معلم گفت: «چون گوش نمیکردی، به همین دلیل هم من الآن به حرفهای تو گوش نکردم و هر چه توی کلاس گفتی نشنیدم. میخواستم بفهمی که اگر من به حرفهای تو گوش نکنم چه میشود و چه احساسی خواهی داشت؟!»
مهتاب گفت: «خب، من ناراحت شدم و از اینکه شما صدای من را نشنیده میگرفتید و به حرفهای من اهمیت نمیدادید دلخور شدم.»
خانم معلم گفت: «من هم وقتی تو به حرفهایم گوش نمیدادی ناراحت میشدم و از دستت دلگیر بودم.»
مهتاب سرش را پایین انداخت. او این بار خوب حرفهای خانم معلم را شنیده بود.
بچههای عزیزم شما وقتی کسی به حرفهایتان گوش نمیکند چه احساسی پیدا میکنید؟
شما تا چه اندازه به حرفهای دیگران با دقت گوش میدهید؟
ارسال نظر در مورد این مقاله