10.22081/poopak.2024.75988

دنیای جدید

موضوعات

دنیای جدید

                                                     مریم زرنشان

قطره‌ای زبر و زرنگم

توی دریا خانه دارم

دوستم با موج و ماهی

روز و شب مشغول کارم

 

با حباب و موج‌ها من

می‌روم بالا و پایین

دامن آبی دریا

می‌شود یکدفعه پر چین

 

با هزاران قطره‌ی ریز

می‌دوم تا روی شن‌ها

با حباب و گوش‌ماهی

باز می‌گردم به دریا

 

آسمان هم‌رنگ دریاست

هرکجا آبی آبی‌ست

شب قشنگ و پر ستاره

روزها هم آفتابی‌ست

 

فکرهای روشن من

پرشده از آب دریا

دوست دارم پر بگیرم

مثل مرغابی از این‌جا!

 

خواب کوه و دشت و جنگل

فکر من را زیر و رو کرد

آرزویم چون جوانه

کم کم از دل سر درآورد

 

حرف‌هایم را که‌ گفتم

قطره‌ها هورا کشیدند

خوب دانستم که آن‌ها

فکر دنیای جدیدند

 

روزها غمگین و ابری

بارش یک‌ریز باران

منتظر ماندیم خورشید

دربیاید شاد و خندان

 

بی‌قرار و لرز لرزان

روز و شب‌ها را شمردیم

ناگهان خورشید آمد

ما به نورش دل سپردیم

 

روزها بر آب دریا

آفتاب داغ تابید

قطره‌ها را دسته دسته

از میان آب برچید

 

قطره‌های ریز بودیم

ما به دست نور و گرما

پرزنان بی بال رفتیم

با بخار از روی دریا

 

ما سوار کشتی باد

در سفر بودیم باهم

ناگهان از دور دیدیم

جنگلی سرسبز کم کم

 

روی جنگل در دل ابر

منتظر ماندیم و ماندیم

رعد و برق و باد آمد

چک و چک  آواز خواندیم

 

 

CAPTCHA Image