10.22081/poopak.2024.76866

بند نامرئی

موضوعات

تقویم روزها

بند نامرئی

مرتضی دانشمند

درس‌دادنِ خانم ِمهرجو همیشه عجیب و غریب، ولی جالب بود.

آن روز مثل هر روز سر کلاس آمد. سلام کرد و بدون این‌که لحظه‌ای وقت را تلف کند رفت طرف تابلو. ماژیک سبزرنگ را برداشت و رو به تابلو ایستاد. خیلی طول کشید، بچه‌ها سَرَک ‌کشیدند ببینند خانم چی روی تابلو می‌نویسد یا می‌کشد؛ اما چیزی پیدا نبود.

 خانم یک لحظه برگشت و پرسید: «آیا تا به حال درباره‌ی کارهای مامان‌ها فکر کرده‌اید؟»

بچه‌ها منظور خانم را خوب نمی‌فهمیدند. آن‌ها هنوز سَرَک می‌کشیدند؛ اما خانم انگار از قصد نمی‌خواست بچه‌ها تابلو را ببینند.

طرف راست خانم روی تابلو حرف ب کوچک و سمت چپشش حرف ت پیدا بود.

خانم پرسید: «آیا می‌دانید وقتی در شکم مادر بودید بین شما و مامان‌ها یک بند نامرئی وجود داشت؟»

خدا با این بند به شما غذا می‌داد. یک طرف بند به بدن مادر چسبیده بود و طرف دیگرش به شکم شما، به ناف شما. مامان اگر غذای خوش‌مزه‌ای می‌خورد فقط برای خودش نمی‌خورد. می‌خورد تا شما زنده و سلامت به دنیا بیایید. شما نُه ماه در آن مسافرخانه‌ی کوچک زندگی کردید.

وقتی به دنیا آمدید، مامان‌ها باز هم غذاها و نوشیدنی‌های خوش‌مزه می‌خوردند تا غذا و نوشیدنی سفیدرنگی برای شما درست کنند.

یادتان که نمی‌آید چه طوراز سینه مادر شیر می‌خوردید.

خانم یک‌دفعه از جلو تابلو کنار رفت و بچه‌ها خطی سبز و زیبا دیدند.

«بهشت زیر پای مادران است.»

خانم گفت: «اگر می‌خواهید به بهشت آرزوهای‌تان برسید، به مادرها احترام بگذارید و تا می‌توانید به آن‌ها خدمت کنید تا برای‌تان دعا کنند.»

این جمله‌ی سبز و زیبا از خانم مهربانی است که در کودکی مادرش را از دست داد. آن مادر مهربان فاطمه‌ی زهراست(س). امروز، آن مادر مهربان آسمانی شد.

یادش گرامی باد!

*

حضرت فاطمه علیهاالسلام: «در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدم‌هاى مادران است.»

CAPTCHA Image